نازنین فاطمه

نازنین فاطمه جان تا این لحظه 11 سال و 9 ماه و 11 روز سن دارد

....

                          _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

                                

                


یک زمستان تلخ .....

 

زمینلرزه 5 دیماه 1382 بم در ساعت5:26:26 به وقت محلی (ساعت 1:26:26 روز 26 دسامبر 2003به وقت بین المللی GMT)در شهر تاریخی بم در جنوب شرقی کشور و در جنوب شرقی کرمان رخ داد (شکل-1).این زلزله در ساعات آغازین بامداد که اکثر ساکنان بم خواب بودند اتفاق افتاد، که این مساله را می توان به عنوان یکی از عوامل تشدید تلفات جانی در نظر گرفت. آمار تلفات رسمی بیش از 25000 نفر و مجروحان حدود 50000 نفر اعلام گردید. بیش از 100000 نفر نیز بی خانمان شدند. کانون زمینلرزه - بر اساس اطلاعات کسب شده از لرزه اصلی و پسلرزه ها توسط لرزه نگارها و شتابنگارهای مستقر در بم - در محدوده شهر بم واقع بوده است. بر اساس بررسی های انجام شده بخشی از گسل بم که از کنار شهر بم عبور می کند در این زلزله فعال شده است.

-------------------------------------------------------------------------------------------

بله نمیدونم اینجا کسی 10 سال پیش رو یادش هست یا نه . خبر بالا تیتر اصلیه همه شبکه های تلوزیونی و رادیویی حتی ماهواره ای بود. بله 10 سال پیش 5 دی بم خبر ساز شد و خیلی از عزیزن ما رو ازمون گرفت عزیزانی که شب قبل باهاشون شاید صحبتها کرده بودیم و خنده ها کرده بودیم .کسایی که همون شب ازدواج کردن و صبح فردارو ندیدن . ادمایی که شب قبل فرزاندانشون رو در اغوش گرفته بودن و صبح روز بعد اونا رو از دست دادن . بله 5 دی برای ما زمستون تلخی بود و هنوزهم یاد و خاطرش عذابمون میده .

من این پست رو میزارم تا یاد همه از دست رفته هامون رو زنده کنم

شاید اینجا خانه ای پر از عشق بوده است اما.............

زلزله بم

چادرنشینی بعد از زلزله

عكس زلزله بم

واین واقیتی در روز 5 دی...

خدا به همه این عزیز از دست داده ها صبر طولانی عطا کرده است که هنوزهم زنده مانده اندو زندگی میکنند


تاریخ : 04 دی 1392 - 19:30 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1227 | موضوع : وبلاگ | 31 نظر

نازنین بعد از مریضی....

کوچولوی عزیزم الهی که من قربونت برم مامانی بالاخره بعد از دو هفته سختی کشیدن و تحمل بیماری شما سر حال شدی و دیگه اثری از مریضی نیست . البته هنوز هم باید تا اخر هفته داروهات و مصرف کنی تا خوب خوب بشی . 

عزیزم میخوام از محبت های این چند روز عزیز فاطمه بگم که برات از جون مایه گذاشت و خودشم اینجا از پا در اومد و متاسفانه مریض شد و یک شب زیر سرم بود تا یه خورده حالش جا اومد . 6 روز پیش ما بود و دوباره برگشت خونشون خوب هرچی باشه اونم که بیکار نیست بالاخره خودشم کارو زندگی داره . با اینکه دلش نمیخواست از اینجا رفت . اما شما هم که سر نامهربونی برداشته بودی و طفلک عزیز جون رو تحویل نمیگرفتی اخه زیاد نمیبینیشون و طبیعیه که نشناسی اما این متن و برات مینویسم که سلامتیت رو مدیون اونی پس حواست باشه که باید تا عمر داری و زنده هستی بوسه بر دستانش بزنی . 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

خوب بعد از مریضی شما من این یه جفت کفش و با سلیقه خودم گرفتم البته من بیشتر زوق زدم تا خودت اینم عکسش

عزیزم اینم مال شب گذشته است که رفتیم تا شام بریم بیرون منم از شما عکس گرفتم 

عزیز دلم امیدوارم دیگه هیچوقت رنگ مریضی رو نبینی که اگر باز هم چنین شود این بار حتما خواهم مرد .


تاریخ : 02 دی 1392 - 22:48 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1219 | موضوع : وبلاگ | 26 نظر

نازنین در بیمارستان ....

سلام دوست جونای عزیزم امیدوارم حال همتون خوب باشد . متاسفانه ما مجبور شدیم الارغم همه مراقبتهایی که انجام دادم تا مجبور نشم بستریش کنم ولی ریه هاش عفونت کردو با این که تب نداشت بستری شد . دوشنبه شب نازنین رو تو بیمارستان افلاطونیان بم بستری کردیم . الهی بمیرم بچم رگ نداشت و برای بستن انژیو کلی عذاب کشید تا جایی که از همه پرستارها میترسید و گریه میکرد. نمیدونید چه عذابی کشیدم وقتی بچم هر روز اونجا گریه میکرد . تو این سه روز به شدت روحیش خراب شده و از همه کس میترسه حتی من .

جای همه سوزنایی که بهش زدن کبود شده کاش همه اون سوزنها رو تو قلب من میزدن . تو این سه روز این بود حال و روز من big tears emoticon

این هم عکسهای تو بیمارستان 

 

این هم عکسی که امشب تو خونه ازش گرفتم البته همین امشب مرخص شدیم الان چنجشنبه است 


تاریخ : 29 آذر 1392 - 08:06 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1344 | موضوع : وبلاگ | 33 نظر

خبر جدید....

سلام به همه نمیدنم چی بگم واقعا خیلی عصبی شدم این ویروسه با سرماخودگی یکی شدن و بچم و حسابی از پا در اوردن سرفه های نازنین به طرض وحشتناکی چرکی هستن و دکترش دیروز داروهای قویتری بهش داد و گفت اگر تا سه شنبه وظعیت سرفه هاش بهتر نشه باید بستری شه و منم دارم از نگرانی عقلم و از دست میدم اومد ازتون خواهش کنم دعا کنید که تا سه شنبه حالش بهتر بشه و مجبور نشیم تو بیمارستان بستریش کنیم .resting in bed emoticon

اصلا حالم خوب نیست از همتون معظرت میخوام که با این پستهام شما رو هم ناراحت میکنم شرمنده همتونم . facepalm hand gesture emoticon

قول میدم حالش که خوب شد وبلاگش و پر کنم از عکسهایی که شیطنت ازشون میباره .

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سلام به همه خاله های مهربونی که این چند روز نگران حال دخترم بودن و جویایه احوال.

راستش نازنین ویروسی به نام روزلا گرفته که باعث شده روی تمام بدن بچم لکه های قرمز رنگی به وجود بیاد و بیحال باشه این ویروس بچه رو بسیار وابسته مادر میکنه و باعث میشه که بچه مدام در حال نق زدن باشه و داروی خاصی هم نداره و یه دوره 5 روزه داره که باید بگذره . تب میکنه و متاسفانه خرخر سینه هم داره .

الهی بمیرم بچم همش خوابه و وقتی هم بیداره مدام نق میزنه و اشتهاشم زیر صفره و تو این چند روز یک کیلو وزن کم کرده . smiley face crying emoticon

برای اون بالا اوردنشم که من حول کرده بودم و فکر میکردم ممکنه خون باشه خدارو هزار مرتبه شکر خون نبود و معده خالی و داروهای قوی باعث این حالت شده بود که خوشبختانه برطرف شد .

اینم چند تا عکس که نازنین اصلا بیدار نیست که بشه ازش عکس درست و حسابی گرفت و همش بیحاله و خواب

از همتون ممنونم که نگران بودین . ترو خدا براش دعا کنید .


تاریخ : 22 آذر 1392 - 20:09 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1506 | موضوع : وبلاگ | 54 نظر

خبر خوب و بد.....

سلام دوستان ببخشید که شما رو هم ناراحت میکنم اما نازنین اصلا حالش خوب نیست دیشب یعنی دوشنبه شب بالا میاورد و چیزی که بالا میاورد قهوه ای رنگن و من از ترس اینکه مبادا خون باشن دارم از استرس دیونه میشم و تا دکترشم نیاد کاری از دستم ساخته نیست برای بچم دعا کنید چون ممکنه بیمارستان بستریش کنن الهی بمیرم من طاقت ندارم 19/9/1392

-----------------------------------------------------------------------------------

سلام گلکم عزیزم خوبی دختر قشنگ مامانی . تو پست قبلی از کارهای با مزه شما نوشتم تی این پست هم یکسری دیگه مینویسم اما اینبار خیلی ناراحتم چون دختر من الان 5 روزه که سرما خورده وقتی دیدم داروها تاثیری نداره و شما حالت داره بدتر میشه و تب هم بهش اضافه شده دوباره شما رو به دکتر بردم و کلی داروی جدید داد امیدوارم حالت با این داروها بهتر بشه نور چشم من .

تازگیها وقتی خونه بابابزرگ میریم وقتی در خونه رو میبینی میگی باببزر(یعنی بابابزرگ )

خونه عموجانت که میریم وقتی در خونه رو میبینی میگی مسید( یعنی مهشید)

از بس در مغازه داداشت گفته کاکایو شما یاد گرفتی و وقتی مغازه میبینی میگه (کاکو)

حسینیه و مسجد که میبینی با دست میزنی روی سینت و میگی( حسین حسین)

با صدای اهنگ شروع میکنی به نینای کردن و خیلی هم با مزه میرقصی

الهی من فدات شم که هر چیزی و کاری رو سر جاش انجام میدی و میگی

اینجا هنوز مریض نشده بودی و تو حمام بازی میکردی

اینجا هم بعد از حمامه که باید حتما شیشه شیرت رو تو دستت بگیری و بخوری

 

اینجا هم الهی دورت بگردم مامانی مریض شدی و حال هیچی رو نداری و وقتی هم بیداری همش نق میزنی و گریه میکنی عزیزم فدات شم من الهی همه درد و بلات بخوره تو سر من

 


تاریخ : 18 آذر 1392 - 06:24 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1258 | موضوع : وبلاگ | 42 نظر

کارهای جدید.....

سلام خانوم گل من خوبی عزیزم . دخترم میخوام امروز برات از کارهات بنویسم . من مثل مامانا دیگه مثلا (مامان امیر ارشا و مامان رز و مامان یسنا جونم و خیلی از مامانای دیگه که الان یادم نمیاد) بلد نیستم قشنگ بنویسم اما خوب سعی خودم و میکنم . 

تازگیها کلمات رو سعی میکنی که بگی مثل:

تفش(کفش) -- مسید(مهشید) -- بییم(بریم)--- آم آم(غذا) -- اب-دادش-مامان-بابا- پتو و خیلی از کلمات دیگه که الان یادم نمیاد . 

مثل خیلی از بچه های دیگه عاشق پیام بازرگانی هستی . تبلیغ برنج هایلی و تن ماهی تحفه و نامی نو رو بیشتر از همه دوست داری و شعر تبلیغ نامی نو رو تکرار میکنی اینجوری (نانانانا نینو) 

دوست داری جوراب و کفشت رو خودت بپوشی . پا تو تو کفش من و بابات زیاد میکنی . سر سفره داداشی رو اذیت میکنی ظرف غذای خودت و ول میکنی دست تو ظرف داداشت میکنی که البته داداشی هم بدش نمیاد که هیچ کلی هم ذوق میکنه .

یه کوچولو خورده شیشه داری . من و بابات رو میزنی که مثلا گریه کنیم بعد بوسمون کنی . وقتی نازمون میکنی تا ما خوشمون میاد دوتا چک حوالمون میکنی . عاشقتم عزیزم .

این هم عکسهایی که شما سرامیک ها  و دیوارهای خونه رو از خجالتشون در اومدی 

اینجا هم داری روی کتاب نقاشی میکنی

 

اینجا هم که داری برنامه کودک میبینی

 

میپرستمت بعد از خدا جیگر من .


تاریخ : 14 آذر 1392 - 21:44 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1500 | موضوع : وبلاگ | 26 نظر

سلام سلام ما برگشتیم ...

دوست جونا سلام . ما دیشب برگشتیم خونه . خیلی خوش گذشته جای همتون خالی بود . 

خوب میرم سراغ عکسا . 

اینجا که میبینید جزیره زیبای قشم است و اینجا هم کنار ساحل پارک زیتونه که خیلی جای قشنگی بود رفتیم قایق سواری . بعد هم اب بازی که نازنین از اب دریا ترسیده بود و گریه میکرد 

اینجا پارکیه واقع در شهرستان میناب اینجا واسه نهار خوردن واستادیم و منم از بچه ها عکس گرفتم 

واقعا خیلی جاتون خالی بود ما خیلی جاهای گردشی نرفتیم و تقریبا تمتم وقتمون رو توی بازارها بودیم خب خودتون میدونید دیگه ما زنا مگه میتونیم از خرید کردن صرفه نظر کنیم ؟ خخخخ

امیدوارم خوشتون اومده باشه .


تاریخ : 09 آذر 1392 - 22:23 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1227 | موضوع : وبلاگ | 42 نظر

داریم میریم مسافرت....

دوستان ما انشااالله صبح روز سه شنبه میریم بندر عباس . قرار بود بریم مشهد اما به دلیل شرایط بد اب و هوایی فعلا منصرف شدیم و این سفر ظیارتی رو به عید موکول کردیم . میریم بندر و با کلی عکس برمیگردیم پس تا بعد..

128  لیست کاملی از همه وسایل موردنیاز کودک برای سفر


تاریخ : 04 آذر 1392 - 06:34 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1231 | موضوع : وبلاگ | 23 نظر

مامان کوچولوی من ...

اینم یکسری عکس رمانتیک از دخترم به درخواست خاله مهسا(مامان امیر ارشا) و تهدیدات خاله زهرا (مامان رز ) 

دختر عزیزم عاشق این کارتم که انگار تو وجود همه دخترا هست که یک روزی مادرای آینده هستن . بله همه ما زنها یه روزی بچه بودیم و درست مثل نازنین عاشق خاله بازی و مامان بازی . و حاله جای عروسکای ما رو شما فرشته کوچولوها گرفتین و امید وارم عزیز دلم که یه روزی هم جای عروسک شما رو یه فرشته کوچولو بگیره امین .


تاریخ : 30 آبان 1392 - 04:38 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1614 | موضوع : وبلاگ | 34 نظر