سلام عزیز دلم بادست پر اومدم مامانی . شرمنده که انقدر دیر به دیر پست میزارم ولی میخوام بدونی که زندگیه من به وجود شماها وابسته است عاشقتم .
خوب اول از همه میرم سراغ روز مرد و روز پدر . شرمنده که پستش انقدر دیر شد فقط و فقط تقصیر پیجه چون عکسها رو آپلود نمیکنه .
روز پدر ما یه سوپرایز کوچولو برای بابا محمد عزیز داشتیم و شما هم خیلی زوق داشتین براش کادو خریدیم و یه میز کوچولو چیدیم و وقتی از سر کار اومد کلی دست زدیم و شما هم حسابی نی نای کردی قربونت برم من
اینم عکسش
بعد هم رفتیم شهربازی و رستوران برای شام البته مهمون من. روز پدر هم تموم شد و شیطنتها و ناز کردنهای شما هم هر روز بیشتر از دیروزه عزیزم
عزیزم چند روز پیش جنش ورود به دبستان و پایان پیش دبستانیه داداشی بود که تو یه تالار بزرگ گرفته بودن و به شما هم حسابی خوش گزشت
تو این عکسم هم که شما مارو مجبور کردی برات تاب بخریم . از اونجایی که عاشق تاب سواری هستی وقطی سوار میشی باید به زور پیادت کنیم عزیزم
تو این عکسهم الهی بمیرم مامانی دستت و با تیغ بریدی و خیلی هم گریه کردی . الهی فدات بشم عزیزم الان ۳ هفته میگزره و جاش کاملا خوبه خوب شده اما ناز شما که تمومی نداره جاش و که میبینی اشک میریزی که الا و بلا باید چسپش بزنی . آخه چرا عزیزم؟
و اما آخرین خبر اینکه الان ۳ شبه دارم شما رو ترک شیشه میدم که بینهایت وابسته . این کارو میکنم چون دکترت گفت شیر پاستوریزه این مقداری که شما میخوری یعنی شبی یک لیتر خیلی زیاده و باعث کم خونی میشه .
منم ترسیدم و دارم از شیشه میگیرمت خیلی سخته و شما هم شبا خیلی نق میزنی اما در کل دختر خوبی هستی و میخوابی. الهی فدات بشم برای من خیلی سخته ببینم بدون شیشه چقدر مظلوم و بیتاب میخوابی عزیزکم . انشاالله هر چه زودتر این شیشه رو ول کنی تا خودتم راحت شی گلم
((آخرین جمله اینه که عاشقت منم فقط من ))