نازنین فاطمه

نازنین فاطمه جان تا این لحظه 11 سال و 9 ماه و 11 روز سن دارد

نازنین در بیمارستان ....

سلام دوست جونای عزیزم امیدوارم حال همتون خوب باشد . متاسفانه ما مجبور شدیم الارغم همه مراقبتهایی که انجام دادم تا مجبور نشم بستریش کنم ولی ریه هاش عفونت کردو با این که تب نداشت بستری شد . دوشنبه شب نازنین رو تو بیمارستان افلاطونیان بم بستری کردیم . الهی بمیرم بچم رگ نداشت و برای بستن انژیو کلی عذاب کشید تا جایی که از همه پرستارها میترسید و گریه میکرد. نمیدونید چه عذابی کشیدم وقتی بچم هر روز اونجا گریه میکرد . تو این سه روز به شدت روحیش خراب شده و از همه کس میترسه حتی من .

جای همه سوزنایی که بهش زدن کبود شده کاش همه اون سوزنها رو تو قلب من میزدن . تو این سه روز این بود حال و روز من big tears emoticon

این هم عکسهای تو بیمارستان 

 

این هم عکسی که امشب تو خونه ازش گرفتم البته همین امشب مرخص شدیم الان چنجشنبه است 


تاریخ : 29 آذر 1392 - 08:06 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1344 | موضوع : وبلاگ | 33 نظر

خبر جدید....

سلام به همه نمیدنم چی بگم واقعا خیلی عصبی شدم این ویروسه با سرماخودگی یکی شدن و بچم و حسابی از پا در اوردن سرفه های نازنین به طرض وحشتناکی چرکی هستن و دکترش دیروز داروهای قویتری بهش داد و گفت اگر تا سه شنبه وظعیت سرفه هاش بهتر نشه باید بستری شه و منم دارم از نگرانی عقلم و از دست میدم اومد ازتون خواهش کنم دعا کنید که تا سه شنبه حالش بهتر بشه و مجبور نشیم تو بیمارستان بستریش کنیم .resting in bed emoticon

اصلا حالم خوب نیست از همتون معظرت میخوام که با این پستهام شما رو هم ناراحت میکنم شرمنده همتونم . facepalm hand gesture emoticon

قول میدم حالش که خوب شد وبلاگش و پر کنم از عکسهایی که شیطنت ازشون میباره .

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سلام به همه خاله های مهربونی که این چند روز نگران حال دخترم بودن و جویایه احوال.

راستش نازنین ویروسی به نام روزلا گرفته که باعث شده روی تمام بدن بچم لکه های قرمز رنگی به وجود بیاد و بیحال باشه این ویروس بچه رو بسیار وابسته مادر میکنه و باعث میشه که بچه مدام در حال نق زدن باشه و داروی خاصی هم نداره و یه دوره 5 روزه داره که باید بگذره . تب میکنه و متاسفانه خرخر سینه هم داره .

الهی بمیرم بچم همش خوابه و وقتی هم بیداره مدام نق میزنه و اشتهاشم زیر صفره و تو این چند روز یک کیلو وزن کم کرده . smiley face crying emoticon

برای اون بالا اوردنشم که من حول کرده بودم و فکر میکردم ممکنه خون باشه خدارو هزار مرتبه شکر خون نبود و معده خالی و داروهای قوی باعث این حالت شده بود که خوشبختانه برطرف شد .

اینم چند تا عکس که نازنین اصلا بیدار نیست که بشه ازش عکس درست و حسابی گرفت و همش بیحاله و خواب

از همتون ممنونم که نگران بودین . ترو خدا براش دعا کنید .


تاریخ : 22 آذر 1392 - 20:09 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1506 | موضوع : وبلاگ | 54 نظر

خبر خوب و بد.....

سلام دوستان ببخشید که شما رو هم ناراحت میکنم اما نازنین اصلا حالش خوب نیست دیشب یعنی دوشنبه شب بالا میاورد و چیزی که بالا میاورد قهوه ای رنگن و من از ترس اینکه مبادا خون باشن دارم از استرس دیونه میشم و تا دکترشم نیاد کاری از دستم ساخته نیست برای بچم دعا کنید چون ممکنه بیمارستان بستریش کنن الهی بمیرم من طاقت ندارم 19/9/1392

-----------------------------------------------------------------------------------

سلام گلکم عزیزم خوبی دختر قشنگ مامانی . تو پست قبلی از کارهای با مزه شما نوشتم تی این پست هم یکسری دیگه مینویسم اما اینبار خیلی ناراحتم چون دختر من الان 5 روزه که سرما خورده وقتی دیدم داروها تاثیری نداره و شما حالت داره بدتر میشه و تب هم بهش اضافه شده دوباره شما رو به دکتر بردم و کلی داروی جدید داد امیدوارم حالت با این داروها بهتر بشه نور چشم من .

تازگیها وقتی خونه بابابزرگ میریم وقتی در خونه رو میبینی میگی باببزر(یعنی بابابزرگ )

خونه عموجانت که میریم وقتی در خونه رو میبینی میگی مسید( یعنی مهشید)

از بس در مغازه داداشت گفته کاکایو شما یاد گرفتی و وقتی مغازه میبینی میگه (کاکو)

حسینیه و مسجد که میبینی با دست میزنی روی سینت و میگی( حسین حسین)

با صدای اهنگ شروع میکنی به نینای کردن و خیلی هم با مزه میرقصی

الهی من فدات شم که هر چیزی و کاری رو سر جاش انجام میدی و میگی

اینجا هنوز مریض نشده بودی و تو حمام بازی میکردی

اینجا هم بعد از حمامه که باید حتما شیشه شیرت رو تو دستت بگیری و بخوری

 

اینجا هم الهی دورت بگردم مامانی مریض شدی و حال هیچی رو نداری و وقتی هم بیداری همش نق میزنی و گریه میکنی عزیزم فدات شم من الهی همه درد و بلات بخوره تو سر من

 


تاریخ : 18 آذر 1392 - 06:24 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1258 | موضوع : وبلاگ | 42 نظر

کارهای جدید.....

سلام خانوم گل من خوبی عزیزم . دخترم میخوام امروز برات از کارهات بنویسم . من مثل مامانا دیگه مثلا (مامان امیر ارشا و مامان رز و مامان یسنا جونم و خیلی از مامانای دیگه که الان یادم نمیاد) بلد نیستم قشنگ بنویسم اما خوب سعی خودم و میکنم . 

تازگیها کلمات رو سعی میکنی که بگی مثل:

تفش(کفش) -- مسید(مهشید) -- بییم(بریم)--- آم آم(غذا) -- اب-دادش-مامان-بابا- پتو و خیلی از کلمات دیگه که الان یادم نمیاد . 

مثل خیلی از بچه های دیگه عاشق پیام بازرگانی هستی . تبلیغ برنج هایلی و تن ماهی تحفه و نامی نو رو بیشتر از همه دوست داری و شعر تبلیغ نامی نو رو تکرار میکنی اینجوری (نانانانا نینو) 

دوست داری جوراب و کفشت رو خودت بپوشی . پا تو تو کفش من و بابات زیاد میکنی . سر سفره داداشی رو اذیت میکنی ظرف غذای خودت و ول میکنی دست تو ظرف داداشت میکنی که البته داداشی هم بدش نمیاد که هیچ کلی هم ذوق میکنه .

یه کوچولو خورده شیشه داری . من و بابات رو میزنی که مثلا گریه کنیم بعد بوسمون کنی . وقتی نازمون میکنی تا ما خوشمون میاد دوتا چک حوالمون میکنی . عاشقتم عزیزم .

این هم عکسهایی که شما سرامیک ها  و دیوارهای خونه رو از خجالتشون در اومدی 

اینجا هم داری روی کتاب نقاشی میکنی

 

اینجا هم که داری برنامه کودک میبینی

 

میپرستمت بعد از خدا جیگر من .


تاریخ : 14 آذر 1392 - 21:44 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1500 | موضوع : وبلاگ | 26 نظر

سلام سلام ما برگشتیم ...

دوست جونا سلام . ما دیشب برگشتیم خونه . خیلی خوش گذشته جای همتون خالی بود . 

خوب میرم سراغ عکسا . 

اینجا که میبینید جزیره زیبای قشم است و اینجا هم کنار ساحل پارک زیتونه که خیلی جای قشنگی بود رفتیم قایق سواری . بعد هم اب بازی که نازنین از اب دریا ترسیده بود و گریه میکرد 

اینجا پارکیه واقع در شهرستان میناب اینجا واسه نهار خوردن واستادیم و منم از بچه ها عکس گرفتم 

واقعا خیلی جاتون خالی بود ما خیلی جاهای گردشی نرفتیم و تقریبا تمتم وقتمون رو توی بازارها بودیم خب خودتون میدونید دیگه ما زنا مگه میتونیم از خرید کردن صرفه نظر کنیم ؟ خخخخ

امیدوارم خوشتون اومده باشه .


تاریخ : 09 آذر 1392 - 22:23 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1227 | موضوع : وبلاگ | 42 نظر

داریم میریم مسافرت....

دوستان ما انشااالله صبح روز سه شنبه میریم بندر عباس . قرار بود بریم مشهد اما به دلیل شرایط بد اب و هوایی فعلا منصرف شدیم و این سفر ظیارتی رو به عید موکول کردیم . میریم بندر و با کلی عکس برمیگردیم پس تا بعد..

128  لیست کاملی از همه وسایل موردنیاز کودک برای سفر


تاریخ : 04 آذر 1392 - 06:34 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1231 | موضوع : وبلاگ | 23 نظر