نازنین فاطمه

نازنین فاطمه جان تا این لحظه 11 سال و 9 ماه و 12 روز سن دارد

مادرم روزت مبارک........

بدن انسان می تونه تا 45 واحد درد رو تحمل کنه.

اما زمان تولد، یک زن تا 57 واحد درد رو احساس می کنه

این معادل شکسته شدن همزمان 20 استخوانه!

مادرتون رو دوست داشته باشید ..

جملات زیبا گیله مرد

********

و برای ابراز عشق و علاقه به مادرتون منتظر یک روز خاص نباشید ...

تا اطلاع ثانوی : هر روز ، روز مادره

پستم رو با تبریک روز مادر آغاز کردم .

مامانای مهربون روزتون مبارک ........

............................................................................................

واما برم سراغ عکسهای نازنین

اینجا دختر عزیزم قوتو کرمانی خورده که البته باهاش دوش هم گرفته

تو این عکس هم که رفتیم ولیمه یکی از اقوام تو تالار

دوباره روز مادر رو به همه مادرای عزیز مخصوصا مامانای خوب نی نی پیج تبریک میگم .


تاریخ : 30 فروردین 1393 - 06:31 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 3773 | موضوع : وبلاگ | 40 نظر

نازنین و 13 روز مسافرت به شمال و دیدار با دوستان نی نیپیجی

سلام به همه دوستان عزیز و همچنین دختر خوشکلم .

امسال عید به ما خیلی خوش گذشت و خیلی زیباتر شد وقتی که با سه تا از دوستانمون که اینجا باهاشون اشنا شدیم ملاقات داشتم .

خیلی از شهرای شمالی رو رفتیم و خیلی از جاها رو هم به دلیل بدی هوا از دست دادیم . اما 13 روز امسال واقعا عالی و مهشر بود .

کلی عکس دارم که بزارم اما پست خیلی طولانی میشه و من به 28 عکس اکتفا میکنم.

میرم سراغ عکسها چون خودشون گویای همه چیز هستن .

خوب اول میرم سراغ عکسهای چالوس و منطقه بسیار زیبا و نمونه گردشگریه نمک آبرود . نمک آبرود واقعا جای زیبا و دوست داشتنیه و اونجا حسابی به طاها و نازنین خوش گذشت .تلکابین سواری و شهربازی همه چیز رو تکمیل کرده بود

اینجا نازنین سوار تلکابینه

 

اینجا یه کوه بود که وقتی با تله کابین رسیدیم بالا و پیاده شدیم یه منطقه گردشگریه که خیلی زیباست اما من زیاد عکس ندارم چون همش فیلمه

اینجا هم منو نازنین و طاها سوار کشتیه دیوانه شدیم

اینجا هم یه شهر بازی و پارک خیلی زیبا تو شهر ساری بود که رفتیم و خیلی هم خوش گذشت

یه جنگل بسیار زیبا که بالای خونه مادرم ایناست و خیلی هم جای قشنگیه

واما تو منطقه سوادکوه استان مازندران شهریه به نام آلاشت که زادگاه پهلویه اول هم هست و یه جاده پیچ در پیچ و بسیار خطرناک کوهستانی داره که بسیار هم زیبا و جالبه و اینجا هم خونه ایه که پهلویه اول یعنی رضاشاه اونجا به دنیا اومده و اینم گهوارشه که نازنین باهاش عکس گرفته

 

و اینجا هم که نازنین سوار کول دایی جون شدو بعد هم کلاه کار دایی رو ازش گرفت و گذاشت سرش

 

واما هیجان انگیز ترین ماجرا که برامون اتفاق افتاد اون هم لحظه برگشت به خونه .

دیداری زیبا با امیر ارشا وخاله مهسا و رز گل عزیزم و خاله زهرا

بگزریم از استرسی که داشتم و شوق دیداری که واقعا وصف ناپزیره

اینم عکسها .اول با خاله جون مهسا و پسر گلش امیر ارشا تو تهران اتوبان آزادگان قرار گزاشتیم و عکس گرفتیم

از اونجایی که بچه ها کنار هم نمیموندن تا با هم ازشون عکس بگیریم مجبور شدیم که از اونا تو بغل باباهاشون عکس بگیریم .

واین هم لحظه دیدار با خاله زهرا و دختر گلش رز خانوم عزیزم در عوارضیه تهران-قم

این گزارش لحظه به لحظه از مسافرت امسال و بهرتین لحظه این مسافرت هم دیدار با دوستان بود که لذتش و دوچندان کرده بود . خیلی دوستشون دارم .:-*


تاریخ : 16 فروردین 1393 - 21:08 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 3575 | موضوع : وبلاگ | 40 نظر

نازنین و دیدار با اولین دوست نی نی پیجی ....

سلام سلام اولین پست سال 1393هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

.

.

دوستان عزیزم سال 93 رو با یه پست باحال شروع میکنم . پستی که پر از خاطره های شیرینه

قبل از سال ما تصمیم گرفتیم که به یه مسافرا طولانی بریم و یه تصمیم بهتر اینکه توی این سفر یک سری از دوستانی رو که توی نی نی پیج باهاشون آشنا شدیم رو ببینیم . و اولین کسی رو که توی این سفر باهاش قرار ملاقات گذاشتم علی آقا و مامانش عزل جون بود . نمیدونید که برای لحظه دیدار چه استرسی داشتم . استرسی از روی شوق که واقعا غیر قابل وصفه .

از بم راها افتادیم و اولین دیدار تو کرمان بود . غزل جون به همراه گل پسرش علی آقا اومدند و حقیقتش برای من همه تصوری که از مامان علی جون داشتم یهو خراب شد . غزل جون با همه تصورات من فرق داشت .

خوب بگزریم اما دیدارمون خیلی جالب و شیرین بود و تصمیم گرفتیم که کلی عکس بگیریم . عکسها زیاد بود من فقط 3 تارو میزارم اما عکس خودمون رو نمیزارم چون از طرف غزل جون فعلا اجازه ندارم .

و اما عکسها

طاها و نازنین و علی جون

 

توی عکسها طاها خیلی شیطنت میکرد که البته بالا کاملا مشخصه .

اینم بگم که تا آخر 13 شمالیم و البته با یکسری دیگر از دوستان هم که تهران هستن قرار ملاقات داریم که به محض دیدار پستش  رو خواهم گزاشت .

باتشکر از غزل جون


تاریخ : 02 فروردین 1393 - 09:22 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 2858 | موضوع : وبلاگ | 22 نظر