نازنین فاطمه

نازنین فاطمه جان تا این لحظه 11 سال و 9 ماه و 5 روز سن دارد

ما اومدیم ............

خوب بالا خره مشکل اینترنت ما هم حل شدو من امروز تونستم عکسهای نازی رو براتون بزارم خیلی خوشحالم هوراااااااااااااااااااااا

 

دیشب دوباره رفتیم بازار و چشم خانوم به صندلی افتاد و طبق معمول موفق شد مارو راضی کنه که براش بخریمش

چجوری؟( خوب معلومه با لوس کردن و ناز ریختن و خیلی ملوس حرف زدن موفق شد دیگه ) ما هم که حرف گوش کن .

اینم عکساش

 

حالا برم سراغ شیرین زبونیات

اول بگم که به صندلی میگی(بسینم)

بیسکوییت ( بیسو)  دمپایی ( دمپ)  کفش( تفش) بادکنک ( باد) توپ( توپ)

عزیزو بابا بزرگ و عمو عمه رو قشنگ میگی .  کوچشون رو هم میشناسی وقتی میبینی میگی بابازگ

عاشق اینی که تو کیفها بچرخی و وصایل توشون رو زیر و رو کنی چقدر هم کیف میکنی عزیزم .

عاشقتم دیگه یادم نمیاد ادامش تو پستهای آینده عسلم .

اینم مال دخترم


تاریخ : 30 بهمن 1392 - 20:34 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1488 | موضوع : وبلاگ | 42 نظر

جونم عزیزم ....

جونم عزیزم ....

سلام به عزیز دلم . دختر نازم و همه دوستان
اینجا خونه بابابزرگه و شما هم حسابی شیطنت کردی خاونم گلم منم از شما عکس میگرفتم که یهو متوجه شدی دارم ازت عکس میگیرم اومدی نشستی جلوی من و خندیدی و منم عکست رو گرفتم .
نمیدونم چرا از قسمت نوشته جدید نمیشه عکس گذاشت و مشکل پیدا کرده و متاسفانه نمیتونم تا وقتی درست نشده عکسهات و بزارم برای همین هم فعلا به همین یکی اکتفا میکنم .
فقط بگم که تمام لحظه لحظه بودنت برایمن سرشار از عشق و محبته عزیز دلم .
تاریخ : 26 بهمن 1392 - 19:13 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 2143 | موضوع : فتو بلاگ | 26 نظر

نازنین فاطمه زیباترین دختر جهان ..........

خوب دوستان شرمنده از یک وقفه طولانی آخه سیستم قاطی کرده بود نمیشد عکس بزارم الان درست شده منم در خدمتتون هستم .

این پست رو هم میزارم به عهده خود نازنین خانوم تا براتون توضیح بده .

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سلام دوشتان عژیژم خیلی دوشتون دالم میخوام عکشام و توژیح بدم بلاتوم

اول اینکه من مامایی و بایی رو مجبول کلدم بلام ازین علوسکا بخلن . علوسکم میخونه منم باهاش قر میدم

خوب اول علوسکم و ببینید

بعد به مامانم اینجوری نگاه میکنم

بعد میبوسمش

بعد روشنش میکنم

بعد هم اها اها باهاش قر میدم

بعد هم خشته میشم اینجولی میخوابم

اهان اینم هیچ ربطی به رقش من نداله فقط چون مامانم این علوسک و واسه داداشی دلست کلده تا ببله مهد تودکشون منم ازش خوشم اومده بود دوسش داشتم

دیگه تموم شد و ممنونم مامانی که بهم اجازه دادی تا خودم حلف بژنم .:-*

 


تاریخ : 12 بهمن 1392 - 23:26 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1625 | موضوع : وبلاگ | 49 نظر

سه چرخه...

سلام مامانی . نمیخوام زیاد حرف بزنم فقط این و بگم که شما انقدر سر اسکوتر با داداشت دعوا کردی که بلاخره ما مجبور شدیم برای شما هم چرخ بخریم . انقدر هم خوشحالی که نگو.

حالا هم داداشی جرات نداره طرف چرخ شما بیاد اخه بهش نمیدی و سرش جیغ میکشی

اینم عکسهای چرخت

این هم شما سوار چرخ که البته باد میومد موهات اینشکلی شد .


تاریخ : 03 بهمن 1392 - 23:34 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1506 | موضوع : وبلاگ | 38 نظر