نازنین فاطمه

نازنین فاطمه جان تا این لحظه 11 سال و 9 ماه و 12 روز سن دارد

....

                          _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_سلام عزیزان خیلی خوش آمدید تصاویرمتحرک شباهنگ www.shabahang20.blogfa.com _*̡͌l̡*̡̡ ̴̡ı̴̴̡ ̡̡͡|̲̲̲͡͡͡ ̲▫̲͡ ̲̲̲͡͡π̲̲͡͡ ̲̲͡▫̲̲͡͡ ̲|̡̡̡ ̡ ̴̡ı̴̡̡ *̡͌l̡*̡̡_

                                

                


پرنسس کوچولوی من

سلام به همه دوستان عزیز اول از همه از این وقفه طولانی عذر خواهی میکنم . بخدا مشکل من نیست سایت مشکل داره . یک بار عکس آپلود نمیشه .یک بارم که آپلود میشه ثبت نمیشه و خلاصه هر دفعه یه مشکل خاص داره به هر حال بخشید .

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

خوب از هرچه که بگزریم سخن دوست خوشتر است .

خوشحالم که داریم به سال نو نزدیکه میشیم و از اون خوشحالتر اینکه تونستم آخرین پست سال 92 رو برای پرنسس کوچولوی خودم بزارم .

عزیزکم تو این عکس میرفتیم عروسی دختر عمو جان . وای که چقدر هم خوش گذشت و البته باز هم بگم کوچولوی قشنگم که این لباستم کار خودمه .

خوب میرم سراغ عکسا

راستی عزیزکم این سال دومیه که تورو کنار خودمون داریم و جمع 4 نفرمون عید امسالمون رو از هرسالمون زیباتر خواهد کرد خدایا از دادن این نعمتهای به این قشنگی سپاس گزارم .

 

 


تاریخ : 25 اسفند 1392 - 07:25 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 2462 | موضوع : وبلاگ | 35 نظر

ما اومدیم ............

خوب بالا خره مشکل اینترنت ما هم حل شدو من امروز تونستم عکسهای نازی رو براتون بزارم خیلی خوشحالم هوراااااااااااااااااااااا

 

دیشب دوباره رفتیم بازار و چشم خانوم به صندلی افتاد و طبق معمول موفق شد مارو راضی کنه که براش بخریمش

چجوری؟( خوب معلومه با لوس کردن و ناز ریختن و خیلی ملوس حرف زدن موفق شد دیگه ) ما هم که حرف گوش کن .

اینم عکساش

 

حالا برم سراغ شیرین زبونیات

اول بگم که به صندلی میگی(بسینم)

بیسکوییت ( بیسو)  دمپایی ( دمپ)  کفش( تفش) بادکنک ( باد) توپ( توپ)

عزیزو بابا بزرگ و عمو عمه رو قشنگ میگی .  کوچشون رو هم میشناسی وقتی میبینی میگی بابازگ

عاشق اینی که تو کیفها بچرخی و وصایل توشون رو زیر و رو کنی چقدر هم کیف میکنی عزیزم .

عاشقتم دیگه یادم نمیاد ادامش تو پستهای آینده عسلم .

اینم مال دخترم


تاریخ : 30 بهمن 1392 - 20:34 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1492 | موضوع : وبلاگ | 42 نظر

جونم عزیزم ....

جونم عزیزم ....

سلام به عزیز دلم . دختر نازم و همه دوستان
اینجا خونه بابابزرگه و شما هم حسابی شیطنت کردی خاونم گلم منم از شما عکس میگرفتم که یهو متوجه شدی دارم ازت عکس میگیرم اومدی نشستی جلوی من و خندیدی و منم عکست رو گرفتم .
نمیدونم چرا از قسمت نوشته جدید نمیشه عکس گذاشت و مشکل پیدا کرده و متاسفانه نمیتونم تا وقتی درست نشده عکسهات و بزارم برای همین هم فعلا به همین یکی اکتفا میکنم .
فقط بگم که تمام لحظه لحظه بودنت برایمن سرشار از عشق و محبته عزیز دلم .
تاریخ : 26 بهمن 1392 - 19:13 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 2148 | موضوع : فتو بلاگ | 26 نظر

نازنین فاطمه زیباترین دختر جهان ..........

خوب دوستان شرمنده از یک وقفه طولانی آخه سیستم قاطی کرده بود نمیشد عکس بزارم الان درست شده منم در خدمتتون هستم .

این پست رو هم میزارم به عهده خود نازنین خانوم تا براتون توضیح بده .

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سلام دوشتان عژیژم خیلی دوشتون دالم میخوام عکشام و توژیح بدم بلاتوم

اول اینکه من مامایی و بایی رو مجبول کلدم بلام ازین علوسکا بخلن . علوسکم میخونه منم باهاش قر میدم

خوب اول علوسکم و ببینید

بعد به مامانم اینجوری نگاه میکنم

بعد میبوسمش

بعد روشنش میکنم

بعد هم اها اها باهاش قر میدم

بعد هم خشته میشم اینجولی میخوابم

اهان اینم هیچ ربطی به رقش من نداله فقط چون مامانم این علوسک و واسه داداشی دلست کلده تا ببله مهد تودکشون منم ازش خوشم اومده بود دوسش داشتم

دیگه تموم شد و ممنونم مامانی که بهم اجازه دادی تا خودم حلف بژنم .:-*

 


تاریخ : 12 بهمن 1392 - 23:26 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1629 | موضوع : وبلاگ | 49 نظر

سه چرخه...

سلام مامانی . نمیخوام زیاد حرف بزنم فقط این و بگم که شما انقدر سر اسکوتر با داداشت دعوا کردی که بلاخره ما مجبور شدیم برای شما هم چرخ بخریم . انقدر هم خوشحالی که نگو.

حالا هم داداشی جرات نداره طرف چرخ شما بیاد اخه بهش نمیدی و سرش جیغ میکشی

اینم عکسهای چرخت

این هم شما سوار چرخ که البته باد میومد موهات اینشکلی شد .


تاریخ : 03 بهمن 1392 - 23:34 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1512 | موضوع : وبلاگ | 38 نظر

ماجراهای متفاوت ....

جونم.عزیزم.عشقم.عمرم.نفسم میمیرم برات دخترم تو همه ارزوهای منی . تو این یک هفته اتفاقهای خوبی برامون افتاد از جمله برگشت عموجان و زن عمو جانت از سفر معنویه حج . خوش به حالشون انشاالله خدا قسمت ما هم بکنه و صد البته قسمت همه اونایی که ارزوش و دارن .

از پیشرفتهات بگم عزیزم؟ میگم مامانی

خوب اول اینکه دندونی نمونده که شما در نیاورده باشی همه دندونات بی سر و صدا در اومدن خوب خدارو شکر

2- عاشق پیامهی بازرگانی هستی و با هر کدوم یه عکس العمل جدا نشون میدی . مثلا با برنج حایلی میرقصی . با تنتاک تو هم میخوابی که دراز و نشست انجام بدی و با تبلیغ سرزمین موجهای ابی تو هم دستات رو مثل اونا میزاری روی سینت و همراهشون نفس نفس میزنی و وقتی زیر پاشون خالی میشه تو هم جیغ میکشی وای که عاشق این کاراتم .

از اعداد فقط میگی 3- 4- 5 . یک و دو رو دوست نداری بگی . چرا؟ نمیدونم .

شعر اتمل متل توتوله رو خیلی بامزه میخونی . ( ات ات تتوله آو ایسن اجوره) اتل متل تو تو له گاو حسن چجوره .

فرق سرد و گرم رو میدونی اگر چیزی داغ باشه میگی (داخ) اگر هم سرد باشه میگی ( سرز)

با داداشی لج میکنیهرچی که دار رو میگی ( منه) یعنی مال منه اگر هم بهت نده کتکش میزنی بس که قلدری عزیزم .

دیگه چیزی یادم نمیاد میرم سراغ عکسهات . تو این عکسها داریم میریم حسینیه تا ولیمه حج عمو جان رو بخوری این لباستم خودم دوختم عزیزم شلوارتم بافتم . بس که من هنرمندم خو

خوب توی این عکس هم که مشخصه جارو برقی سواری

میمیرم برات گل یاسم .


تاریخ : 27 دی 1392 - 20:10 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1344 | موضوع : وبلاگ | 41 نظر

نازنین و تولد داداشی....

عزیز دلم دختر نازم فدات شم من الهی 18 هم واسه داداشجونت تولد گرفتیم و شما هم حسابی شیطنت کردی عزیز دلم .blowing a kiss emoticon

مهشید جونی هم اومده بود و منم از هر دوتون عکس گرفتم تا بزارم تو وبلاگت تا اونایی هم که دلشون واسه مهشیدمون تنگ شده ببیننش . 

نمیخوام زیاد حرف بزنم دوست دارم عکسهات  بزارم 

خوب راستش این عکست هیچ ربطی به تولد نداره من دوسش داشتن اخه از روی تخت سقوط کردی پایین و از خواب هم بیدار نشدی yellow lol emoticon

همه دنیای من با تو زیبا میشود .


تاریخ : 20 دی 1392 - 21:45 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1266 | موضوع : وبلاگ | 40 نظر

نازنین همه وجودم...عشقم ...و زندگیم . دوستت دارم ای همه وجود من

سلام عروسک قشنگ مامان . نمیدونی چقدر عاشقتم از روزی که حالت خوب شده دوباره شدی همون شیطون بلای خودم . توی این عکست من یه کلاه نوزادیت رو که اصلا استفاده نکرده بودی پیدا کردم و گذاشتم روی سرت اخ که چقدر هم با مزه شدی عزیز دلم عاشق این عکسهات شدم  و قول میدم واست چاپشون کنم

 

و باز هم خوشنت های شیرین تو عزیزکم

اینجا داری عروسک دختر عموت رو به طرز وحشتناکی به قتل میرسونی . خاله ها اگر نمیتونید ببینید و صحنه های خوشونت وار برای شما خط داره توصیه میکنم که نبینید . به قول بابای مهری ماه جونم که میگه این تصاویر رو باید تو برنامه شوک نشون بدن .

خووووووبببببببب بییییییییید؟


تاریخ : 13 دی 1392 - 22:12 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1551 | موضوع : وبلاگ | 31 نظر

یه داستان از خودم با زبون خودم .....

سلام سلام خاله جونا و دوست جونای عزیزم . میخوام عکسهام و با زبون خودم براتون تعریف کنم بله

اینجا که میبینید رفتم خونه عزیز جون و بابا بزرگم و تصمیم گرفتم که خونشون رو جارو کنم بس که دختر زرنگی هستم من sweeping smiley

 

بعد از جارو کردن نظرم به کلاه بابابزرگم جلب شدو تصمیم گرفتم که بزارمش روی سرم وای چقدم بهم میاد

 

 

اینجا هم رفتم تولد دختر عموجونم مهشید جونی که خوب اونجا بادکنک ترکوندن منم ترسیدم و گریه کردم و مامانمم نتونست ازم عکس بگیره . چکار کنم خو میترسم چه کاریه اخه nervous emoticon

خوب حالا گذری بر دوره قبل از یک سالگی

خوب خاله ها اینم داستانهای من امیدوارم لذت برده باشید .


تاریخ : 07 دی 1392 - 06:06 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1179 | موضوع : وبلاگ | 36 نظر