نازنین فاطمه

نازنین فاطمه جان تا این لحظه 11 سال و 9 ماه و 19 روز سن دارد

ماجراهای متفاوت ....

جونم.عزیزم.عشقم.عمرم.نفسم میمیرم برات دخترم تو همه ارزوهای منی . تو این یک هفته اتفاقهای خوبی برامون افتاد از جمله برگشت عموجان و زن عمو جانت از سفر معنویه حج . خوش به حالشون انشاالله خدا قسمت ما هم بکنه و صد البته قسمت همه اونایی که ارزوش و دارن .

از پیشرفتهات بگم عزیزم؟ میگم مامانی

خوب اول اینکه دندونی نمونده که شما در نیاورده باشی همه دندونات بی سر و صدا در اومدن خوب خدارو شکر

2- عاشق پیامهی بازرگانی هستی و با هر کدوم یه عکس العمل جدا نشون میدی . مثلا با برنج حایلی میرقصی . با تنتاک تو هم میخوابی که دراز و نشست انجام بدی و با تبلیغ سرزمین موجهای ابی تو هم دستات رو مثل اونا میزاری روی سینت و همراهشون نفس نفس میزنی و وقتی زیر پاشون خالی میشه تو هم جیغ میکشی وای که عاشق این کاراتم .

از اعداد فقط میگی 3- 4- 5 . یک و دو رو دوست نداری بگی . چرا؟ نمیدونم .

شعر اتمل متل توتوله رو خیلی بامزه میخونی . ( ات ات تتوله آو ایسن اجوره) اتل متل تو تو له گاو حسن چجوره .

فرق سرد و گرم رو میدونی اگر چیزی داغ باشه میگی (داخ) اگر هم سرد باشه میگی ( سرز)

با داداشی لج میکنیهرچی که دار رو میگی ( منه) یعنی مال منه اگر هم بهت نده کتکش میزنی بس که قلدری عزیزم .

دیگه چیزی یادم نمیاد میرم سراغ عکسهات . تو این عکسها داریم میریم حسینیه تا ولیمه حج عمو جان رو بخوری این لباستم خودم دوختم عزیزم شلوارتم بافتم . بس که من هنرمندم خو

خوب توی این عکس هم که مشخصه جارو برقی سواری

میمیرم برات گل یاسم .


تاریخ : 27 دی 1392 - 20:10 | توسط : مامان نازنین و طاها | بازدید : 1347 | موضوع : وبلاگ | 41 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام