عزیزم شکلاتم . ابنباتم . نفسم عمرم . همه زندگیم عشقم جونم فدات بشم من دورت بگردم دوست دارم تا اخرین نفسم .
قربون شکل ماهت برم من اینجا رفتیم خونه عزیز جون که تازه از شیراز اومده بودن و من طبق معمول تصمیم گرفتم که از شما عکس بگیرم و شیطنت شما ه که خداروشکر هیچوقت اجازه نمیده که عکسهات خوشکل شن .
اینجا خونمون و منم داشتم تو آشپز خونه برای شما و پدر و برادر ارجمندتان نهار درست میکردم که نمیدونم چرا انقدر بهونه میگرفتی و منم مجبور شدم شما رو بزارم روی کابینت تا ساکت بشی و همنتور که ژولی پولی هم بودی اما من ازت عکس گرفتم .
بعد از کلی شیطنت و خرابکاری که مجبور شدم لباسها تو عوض کنم خوابت برد
اهان اینجا دیگه داستان عوض میشه . رفتیم جشن خرما ارگ جدید اما به دلیل دیر رسیدن سالن جشن پر شده بود و مجبور شدیم بیرون بشینیم این هم عکساش .